مناجات فاطمیه با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
بهـار بنـدگیام را خـودم خـزان کـردم گـنـاه کـردم و از کردهام زیـان کـردم چـقـدر دل، سـرِ آمـال خـویـش آزردم چه کارها که برای دو لـقمه نان کردم رضای صاحب خود را نکردهام منظور نگاه بر سخن و حرف این و آن کردم به جای خیر فـقط دردسر شدم عمری همیشه خون به دل صاحب الزمان کردم مرا گرفت به آغوش و زیر و رویم کرد همین که وضع بدم را کمی بیان کردم هزار بار زمین خوردم و خدا را شکر هــزار بـار تـوسـل بـر آسـمـان کـردم مرا همیشه دعا کرد و مهربان تر بود از آن چه در همۀ زندگی گـمان کردم همین که فـاطـمه گـفـتم مرا خریـد آقا قـسم به فـاطمه صد بار امتحـان کردم دم غـروب غـریـبـانـه گـریـه و زاری بـرای غـربت آن قـبـر بینـشان کردم پرش شکسته پرستو و در قنوتش خواند: هـوای پـر زدن از بـین آشـیـان کـردم برای آن که نبـیـند عـلی چه شد دسـتم سه ماه بازوی خود را از او نهان کردم |